وقتی بهش توهین میکنی و اون...[p1]
#تکپارتی
#درخواستی
#جیک
علامت ا.ت÷ علامت جیک_
_چند بار بهت بگم اون خرابه خونه اجرا نکن!*ولوم صدای بلند*
÷منم چند بار بهت بگم که مجبورم ها؟!
_مجبوریو به کتفم..اصلا به اجبار کی ها دهن کمپانیو سرویس کنم تا نری به کابارههه!
÷چقدر هم میخوای اعتراض کنی کن چون من اهمیت نمیدم و اجرا..
_خفه شو ا.تت*داد*
÷اصلا تو کی هستی که جرئت امر و نهیو رو من داشته باشی..تو یه عوضی هستی که چندین سال پیش به خاطر تجاوز..
با فهمیدن اشتباه بودن حرفتو خورده و زود به سمت جیک که پشتت وایستاده بود برگشتی..
که تنها چیزی که دیدی پسرکت بود که حالا با بغض و تعجب بهت خیره شده بود..
_ولی تو..خودت گفتی که اعتراض نداری ا.ت..حالا اسم اون شب قشنگمونو تجاوز میذاری؟!
چون حرفی برای گفتن نداشتی سکوتو ترجیح داده و به چشای مردت که حالا داشت مثل بارون از ابرا آب فرود میومد خیره موندی!
بلند شده و به طرفش رفتی ولی با افتادن ناگهانی مردت به زمین از ترست تو جات میخکوب شدی..
ولی خیلی زود به خودت امده و با عجله به سمتش رفتی و موقعی که بهش رسیدی پیشش نشسته و چهار ستون بدن مردتو به بغلت کشیدی با ترس و بغض تو صدات لب زدی..
÷جیککک*تکونش دادی*جیکک*داد زده و دوباره تکونش دادی*چشاتوووو باز کنن خواهش میکنم..جیکک بیدار شوو ببخشید اشتباه کردم خوب؟
وقتی جوابی ازش نشنیدی گریت شدتر گرفت و تا توان داشتی کلمه کمکو داد زدی و این کار مساوی شد با ریختن همسایه ها به خونتون و زنگ زدن به آنبولانس..
.
.
#درخواستی
#جیک
علامت ا.ت÷ علامت جیک_
_چند بار بهت بگم اون خرابه خونه اجرا نکن!*ولوم صدای بلند*
÷منم چند بار بهت بگم که مجبورم ها؟!
_مجبوریو به کتفم..اصلا به اجبار کی ها دهن کمپانیو سرویس کنم تا نری به کابارههه!
÷چقدر هم میخوای اعتراض کنی کن چون من اهمیت نمیدم و اجرا..
_خفه شو ا.تت*داد*
÷اصلا تو کی هستی که جرئت امر و نهیو رو من داشته باشی..تو یه عوضی هستی که چندین سال پیش به خاطر تجاوز..
با فهمیدن اشتباه بودن حرفتو خورده و زود به سمت جیک که پشتت وایستاده بود برگشتی..
که تنها چیزی که دیدی پسرکت بود که حالا با بغض و تعجب بهت خیره شده بود..
_ولی تو..خودت گفتی که اعتراض نداری ا.ت..حالا اسم اون شب قشنگمونو تجاوز میذاری؟!
چون حرفی برای گفتن نداشتی سکوتو ترجیح داده و به چشای مردت که حالا داشت مثل بارون از ابرا آب فرود میومد خیره موندی!
بلند شده و به طرفش رفتی ولی با افتادن ناگهانی مردت به زمین از ترست تو جات میخکوب شدی..
ولی خیلی زود به خودت امده و با عجله به سمتش رفتی و موقعی که بهش رسیدی پیشش نشسته و چهار ستون بدن مردتو به بغلت کشیدی با ترس و بغض تو صدات لب زدی..
÷جیککک*تکونش دادی*جیکک*داد زده و دوباره تکونش دادی*چشاتوووو باز کنن خواهش میکنم..جیکک بیدار شوو ببخشید اشتباه کردم خوب؟
وقتی جوابی ازش نشنیدی گریت شدتر گرفت و تا توان داشتی کلمه کمکو داد زدی و این کار مساوی شد با ریختن همسایه ها به خونتون و زنگ زدن به آنبولانس..
.
.
۱۱.۳k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.